آنیساآنیسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره

برای آنیسای عزیزمان

35 ماهگی

1393/3/22 17:47
نویسنده : مامان
1,341 بازدید
اشتراک گذاری

این ماه خیلی سرمون شلوغ بود 5 خرداد بود که مامان جون و آقا جون و مادر بزرگم عازم مکه شدند گناهی همسری که خیلی تلاش کرد خودشو برای خداحافظی برسونه درست ده دقیقه بعد از حرکت مامان اینا رسید !وقتی اتوبوس مامان اینا داشت راهی فرودگاه میشد آنیسا از پایین برای مامان دست تکون میدادو میگفت مواظب خودت باش یه وقت نیفتی!بهتون خوش بگذره...

دوری از مامان خیلی سخت بود اما مراسم ولیمه و چیدن سفره برای مامان ....تا حدی ما رو سرگرم کرد که زیاد متوجه گذر زمان نشیم .دلم میخواست همه چیز بهترین باشه و خدارو شکر همینطور هم شد  و همه راضی بودند یه سفره ترمه بزرگ و پر بار برای مامان اینا چیدیم یکی هم خونه مامان بزرگ گذاشتیم جمعه حوالی ظهر بود که مامان اینا رسیدن و ما هم به استقبالشون تو فرودگاه رفتیم  خدودا 6 تا ماشین برای استقبال اومده بودن فرودگاه و بقیه خونه منتظر بودند .  وقتی مامان اینا رسیدند مامان خیلی سعی کرد که از آنیسا فاصله بگیره تا مبادا ویروسی چیزی رو از اونجا منتقل کنه اما دختر مهربونم چنان به مامان چسبیده بود که حاضر نمیشد برای یه ثانیه رهاش کنهمحبت مراسم ولیمه رو هم گذاشتیم روز بعدش تا هم مامان اینا کمی استراحت کنند و هم کارامون منظم تر پیش بره.

اما از سوغاتی ها بگم که مامان حسابی شرمندمون کرد و برای آنیسا یه گردنبند طلا به شکل کعبه آورد با یه چمدون لباس و اسباب بازی که در درجه اول برای دختری ما گردنبند مهم بود و کلی از دیدنش ذوق کردچشمک برای منم یه انگشتر طلا که روش رو با صدف تراشیده بودند و شکل گل رز شده کار دست هست و فوق العاده زیبا و شیک .

همسری هم از مامان یه دستبند چرم با پلاک طلا هدیه گرفت که اون هم خیلی زیبا بود و یه چمدون لباس بود که مامان واسمون خرید حالا خوبه کلی سفارش کرده بودیم که زیاد خرید نکنه و خودش رو خسته نکنه!در هر صورت دست مامان گلم درد نکنه سلیقه اش فوق العاده بود و ایشالا حجشون قبول باشهبوس

از دختر شیطونمون بگم که همچنان مهد میره اما چیز زیادی از مهد تعریف نمیکنه و فقط توخونه یه ریز داره ادای مرجان جون مربی مهدشون رو در میاره و کوچکترین حرکات و رفتار اون رو تو خونه پیاده میکنه  و ما وعروسکهاش نقش بچه های مهد رو داریم و اینجوریه که تا حدود زیادی میفهمیم تو مهد چی میگذرهچشمک ا

این یکی دو ماهی رو درگیر یه سری کارای شخصیم هستم و امسال تولد آنیسا رو میخوام کمی زودتر توی مهدش برگزار کنم و روز تولدش هم یه مراسم کوچیک و خانوادگی بگیریم امیدوارم که بهش خوش بگذره بوسدختر ملوس من داره 3ساله میشه!خدایا شکرت

 

پسندها (9)

نظرات (19)

مامان مهدیه
23 خرداد 93 0:45
زیارتشون قبول در مورد مهد دقیقا" نازیتا هم همینجوری هست و همش ادای مربی مهد در میاره با عروسکهاش صحبت میکنه برام جالب بود که آنیسا هم همینطوره
مامان
پاسخ
عزیزمبله شدیدا هم تو نقشش غرق میشه و میگه به من بگید مرجان جون!دخترن دیگه من خودم هم تو بچه گی هام از این بازی ها زیاد میکردم
بابای ملیسا
23 خرداد 93 0:50
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی / چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی ضمن عرض سلام و تبریک خجسته میلاد منجی عالم بشریت ، وبلاگ ملیسا خانم ، دختر دوردونه بابا ، با عکسهای جدیدش به روز شد . خوشحال می شیم اگر به کلبه مجازی ملیسا تشریف بیارید و با نقطه نظرات سازنده و یادگاریهای قشنگتون ، روزهای قشنگ ملیسا رو زیباتر کنید.
مامان
پاسخ
مامان رها
23 خرداد 93 15:13
سلام سارا جان اميدوارم هم حال شما و هم حال عروسك نازم آنيسا جون خوب باشه ببخشيد يه سوال داشتم شما خبرى از سانلى جون نداريد آدرس وبش : taheri.Niniweblog.com من خيلى وقته براش نظر ميذارم اما نيستن اگه خبرى داريد ما رو هم خبردار كنيد ممنون ميشم گلم خداحافظ
مامان
پاسخ
فکر کنم دیگه از خاطره نوشتن انصراف داده واسه خاطر یه سری از مزاحمای وبلاگی
مامان رها
23 خرداد 93 23:20
عزيزززززززززز دلم چقدر زود بزرگ شد اين عروسك
مامان
پاسخ
آره واقعا
خدیجه
24 خرداد 93 10:47
زیارتشون قبول باشه دختر گلم با اینکه مهد نمیره ولی چون بچه های دور وبرش مهد میرن یه خانم مربی وخانم سرویسی وکلی دوست خیالی داره همیشه خیلی شیرین برامون در مورد اینها حرف میزنه فکر کنم خیلی طبیعی باشه امیدوارم سال دیگه مهد که میفرستم خوب کنار بیاد
مامان
پاسخ
عزیزمایشالا
مامان آتریسا
24 خرداد 93 12:42
زیارتشون قبول.ان شااله همش به سوغاتی خورون باشید
مامان
پاسخ
ممنون ایشالا
مريم
24 خرداد 93 12:48
زيارتشون قبول باشه خوشگل خانوم 35 ماهگيت مبارك
مامان
پاسخ
نیلوفر
24 خرداد 93 13:28
ماشالله ماشالله چشم بد از دختری دور ماشالله چه قدی کشیده
مامان
پاسخ
مامان بهار
25 خرداد 93 0:48
aziarteshonn ghabol.cheshmet roshanazizam,khoshhbehale aanisaal
مامان
پاسخ
مامان آوین
25 خرداد 93 15:42
زیارتشون قبول و چشمای شما هم روشن. پس کلی خوش به حال آنیسا شده
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان فتانه
26 خرداد 93 22:43
زیارتشون قبول باشه....حسابی خوش خوشانتون شده دیگه
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم
✿مامان دنیز✿
27 خرداد 93 17:51
سلام عروسک خانوم ...همیشه به کادو گرفتن،من که عاشق کادو گرفتنم مبارکت باشه عزیزم... تولدت هم پیش پیش مبارک باشه گل خاله
مامان
پاسخ
منم همینطورممنون عزیزم
لاله
27 خرداد 93 23:30
به به کلی سوغاتی ، دیگه مامان بزرگ به این مهربونی ، همین یه دونه نوه داشته باشه و دختر به این ماهی ، خوب معلومه کلی سوغاتی های خوب خوب براشون میاره ، ایشالله به شادی و سلامتی استفاده کنید
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم
مریم
29 خرداد 93 16:42
سلااام عزیزم.... زیارت پدر و مادرتون م قبول باشه... عزیزم خیلی خوبه که آنیسا اینقد به مادرت ون علاقه داره.. امیدوارم این علاقه روز به روز هم بیشتر بشه.... دستشون درد نکنه چه قد هم کادو آوردن....مخصوصا واسه آنیسا جوون.... ای شیطون واسه چی اخه ادای مربی مهد تو در میاری؟ مامانی ما هم آپ کردیما.... منتظر نگاه زیباتون هستیم
مامان
پاسخ
ممنون مریم جون
مریم(پرنیاوبردیا)
2 تیر 93 20:13
مامان
پاسخ
مامان مبینا
3 تیر 93 2:39
زیارتشون قبول،چشم شما هم روشن سفره ترمه جریانش چیه؟رسم شهر خودتون هست؟یکم توضیح بده
مامان
پاسخ
ممنون عزیزم بله عزیزم ما رسم داریم یه سفره پر از تنقلات (آجیل شیرینی قطاب کیک شکلات بادونه حلوا شیرنی پنجره ای و....) میچینیم و حسابی تزیینش میکنیم و از مهمونامون پزیرایی میکنیم
مامان سارا
4 تیر 93 8:11
زیارتـشون قبول آنیسا جونم خیلی خانوم شی عزیزم شاد باشی همیشه
مامان
پاسخ
ممنونم سارا جون
مامی یلدا و سروش
7 تیر 93 12:16
رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا مستعد سفـــر شهر خدا کرد مرا از گلستان کرم طرفه نسیـمی بوزید که سراپای پر از عطر و صفا کرد مرا سر سفره افطارتون ما رو از یاد نبرید. التماس دعا
مامان
پاسخ
مریم(پرنیاوبردیا)
14 تیر 93 22:48
آپ کردیم.... منتظر تون هستیم