چهار ماهگی آنیسا
سلام عزیزم
تو این ماه اتفاق های زیادی برات افتاد. واکسن چهار ماهگی تو زدیم و به خاطرش 4 روز بی حال بودی و شیر تمی خوردی، شبها خوب نمی خوابیدی و گریه می کردی. پات رو هم که واکسن زده بودن خیلی درد می کرد و نمی ذاشتی شلوار پات کنیم. خلاصه چهار روز خیلی سختی برای مامان، بابا و خودت بود.
تو این ماه پیشرفتهای خیلی خوبی داشتی. دستهات رو که کاملا شناختی و به نظر می رسه که خیلی خوشمزن
از دستهات برای نگه داشتن اشیا استفاده میکنی
عضله های گردنت قوی تر شدن و مدت طولانی تری می تونی سرت رو بالا نگه داری (مامان فدای اون پوشکت بشه)
تلاش زیادی برای قل خوردن می کنی
خلاصه اینکه مامان بابا عاشقتن عزیزم. اینم عکس آنیسا خانوم موقعی که عباس آقا شده بود و خوابش می اومد و مامان به زور ازش عکس گرفت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی