اندر احوالات ما
سلام به آنیسای عزیزم و دوستان گلش این روزها به خاطره مشکلی که واسه کامپیوترمون پیش اومد نتونستیم بیایم واز خاطرات انیسای عزیزم بنویسیم ولی بابایی قول داده تا اخر این هفته درستش کنه!
و اما دختر مامان که حالا دیگه 4 تا دندون داره و مدام مامان رو گاز میگیره میره سراغ کشوهای لباسش و همرو میریزه بیرون وقتی هم که خیالش راحت شد که چیزی توش نمونده تندی از اتاق میاد بیرون و این بلا رو سر قفسه های کتاب هم در میاره!
بهش میگم آنیسا میگه "ها"! نمیدونم از کجا یاد گرفته مدام سعی میکنم یادش بدم بگه بله اما...
میگم ببعی میگه... میگه بَ بَ دمبه داری...نَ نَ
و گاهی هم بَبَعی میگه... نَ بَ
گاوه میگه ما ما و کلاغ پر رو هم یاد گرفته.
چند روزی هم هست که گهگاهی بهم میگه مامانی
اینم عکس پرنسس من تو این روزها
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی