آنیساآنیسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

برای آنیسای عزیزمان

وقتی که مادر میشی..

1391/5/13 19:21
نویسنده : مامان
3,340 بازدید
اشتراک گذاری

وااااااااااااای عجب روزهایی داریم ما! فکرشم نمی کردم یه روز اینقدر عوضشم اینقدر که به خاطر یه خورده بیشتر غذا خوردن آنی پاشم با یه ظرف غذا تو پارک بشینم اینقدر زار بزنم تا اون غذاشو کامل بخوره .این روزها اینقدر تغییر تو خودم میبینم که اگه بخوام بگم یه طوماره.  به قول یکی از دوستان که میگه:

 وقتی مادر میشی دنیات عجیب و غریب  میشه ...وقتی مادر میشی دنیا کوچیک میشه ...اینقدر کوچیک که هیچ کس غیر از خودت این دنیا رو نمیبینه .دنیات میشه ماشینهای اسباب بازی ...دنیات میشه رنگها ...دنیای شاد ریاضی ....دنیات میشه کودکت ...با کودک شیر میخوری ...با کودکت چهار دست وپا میری ..با کودک اَده بده میکنی ...با کودکت رشد میکنی ..بزرگ میشی ..اینقدر بزرگ که همه میفهن مادری ...

یهویی کوه میشی .توانت میشه ۱۰۰ برابر .دیگه مریض نمیشی ..دیگه نمی نالی .وقتی مادر میشی حتی دیگه از سوسک هم نمیترسی .وقتی مادر میشی دنیات میشه تغذیه ، آموزش و پرورش !دیگه وقت نداری  یه صبح تا شب بری خریدواسه یه مانتو ...وقتت میشه طلای ۱۰۰۰ عیار !  نایاب نایاب  ....وقتت میشه کودکت ...حالا کوه شدی اون میخواد ازت بره بالا !قدرتمند میشی ...ولی بازم دنیات کوچیکه...دنیات اندازه دل کودکته !!!

مثلا خود من!

هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی بزرگترین غصه ی دنیام بشه پی پی کردن یا پی پی  نکردن کودکم!وقتی مادر میشی ، میشی یه پا پزشک خانواده !میشی دیکشنری لغات ربان کودکت !تو میفهمی اون چی میگه ..تازه واسه شوهرت هم ترجمه میکنی !

این یعنی دنیای تو !

وقتی مادر میشی  عوض میشی ..میشی یه خانوم نو و تازه به دنیا اومده ...پاک پاک .سفید!

وقتی که مادر میشی ..پر درمیاری ! پرواز میکنی ....اون بالا بالا بالاها ...وقتی که مادر میشی ....دنیات روز به روز رشد میکنه و قد میکشه .مادر که  میشی اندازه ی دنیات ٬ کودکته .

کودکی با صورت گرد و دو چشم زیبا...

مادر که  میشی ،  دنیات رو پهن میکنی  روی دو تا چشمات .

و مثل من ذوق میکنی وقتی کودکت ماما میگه ....

مثل من که یه مادر ٣٩٩ روزه ام...

واما با همه این حرفا دخترک صبح جمعه وقتی که از خواب پا میشه و باباشو میبینه که پیشش خوابیده یه بوسه ناز رو لپای باباش میزاره منم دلم آب میشه و میگم آنیسا پس من چی!اونم میگه ناری ناریافسوس

انیسا

انیسا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (16)

مامانی زهرا
13 مرداد 91 20:20
سلام . انیسا جون خیلی نازی ماشالله . خدا حفظت کنه . ما با افتخار لینکتون کردیم شما هم اگه دوست داشتید به وبلاگ زهرانازنازی سر بزنید و لینکش کنید . راستی منم یه خواهر زاده 3 ماهه ی خوشگل دارم که اسمش انیساست اگه وبلاگ زهرا رو مرور کنید می بینیدش
عمه فرحناز
13 مرداد 91 21:27
خیلی خیلی ماه شدی
آناهیتا مامانیه آرمیتا
14 مرداد 91 3:24
خیلی قشنگ نوشتی مامانی جون آنیسای عزیز وخوشگل همیشه برای مامانی سالم وشادبمون
ترکان
14 مرداد 91 11:18
مرسی که به وبلاگم اومدیدماشالله آنیسا خیلی نازه خدا حفظش کنه
مامان سبحان جون
14 مرداد 91 11:50
بدو بدو بیا به این ادرس به سبحان کوچولو شماره 13 توی مسابقه دو روی سکه رای بده میسی http://koodakeman91.niniweblog.com/post170.php
آزاده
14 مرداد 91 13:57
ای جییییییییییییییییییگر من عشق من ****عمه لپای خوشگلتو اون چال قشنگتو بخوره پاهاشووو زندگی
مامان آنیسا
15 مرداد 91 11:33
واقعا" چقدر دنیای آدم تغیر میکنه خدا واست حفظش کنه عزیزم شیرینیش نوش جونت
مامان آوین
15 مرداد 91 13:50
آفرین مامانی خوب !
مامان کوروش
15 مرداد 91 20:22
سلام عزیزم چقدر زیبا نوشتی وچقدر دقیق همه حرفهات از دل بود واقعی بود که راست میگی هممون اینی که گفتی شدیم وچقدر لذت بخش این حس
مادر جون
15 مرداد 91 21:39
من این عسل خوشمزه این زیباتر از ماه خودم رو بخورم که اینقدر ملوس و ناز نازی شده
مامان فتانه
16 مرداد 91 18:31
خیلی قشنگ نوشتی واقعا تمام اینا با تک تک وجودم حسش کردم
مامان آتین
16 مرداد 91 19:21
سلام عزیزم ممنون از حضورت و شرمنده که من دیر محبتتونو جواب دادم . جیگر این دخمل خوشگل و خوش تیپو برم من خدا حفظش کنه روی ماهشو از طرف من ببوسید
مامان جون
17 مرداد 91 13:38
دلم برات یه زره شده روز شماری میکنم تا بیای پیشمون
سمیرا
17 مرداد 91 13:39
الهی چه دختر نازیه خدا حفظش کنه
آقا جون
18 مرداد 91 19:47
خد ایا در این شبهای قدر زیباترین سر نوشت را برایش مقدر فرما ؛خدایا بهترین روزگاران را برایش رقم بزن واو را در تمامی لحظات دریاب مبادا خسته ؛بیمار افتاده و یا غمگین شود. دلش را سر شار از شادی کن وآنچه را که به بهترین بندگانت عطا می کنی به او نیز عطا فرما . آمین .
ژاله مامان آیدا
3 مهر 91 21:18
واقعا از متنی که نوشتی لذت بردم دستت درد نکنه مامان آنیسا جون