حوالی دوسالگی
کوچولوی خوشگل ماداره 2 ساله میشه و حسابی بانمک و خواستنی شده!کلی حرفای بامزه میزنه!وقتی از دست کسی ناراحت میشه میگه:بلو اصلا دوست ندالم!یا وقتی خواسته ای داره با التماس میگه:مامان من گدنبند ندالم!!یا ماشین ندالم!
بازی این روزهاش اینه که میره یه گوشه قایم میشه و از همونجا میگه:آنیسا کوش؟!و ماواقعا میمونیم که این آنیسا خانم کجا میتونه باشهالبته گاهی جاهایی رو پیدا میکنه که عقل جنم بهش نمیرسه!
تو پارک هم مامور میشه که کسی سرسره رو برعکس بالا نره و اگر ببینه کسی مرتکب خطا شده سریع هشدار میده پسر نتون تثیف میشه! از اون ور...از اون ور...(آفرین دختر منظبت و فهمیده من)
میگم اسمت چیه؟
میگه:آنیسانوبیان
چند سالته؟
دو سالا
به طور اتفاقی پرسیدم اسم بابات چیه؟
علی لضا(علی رضا)
فامیلیش؟
نوبیان !اما فامیل من رو نگفت!
دختر کوچولوی ما همونطور که مامان دوست داره اکثر اوقات از کلمه بفرما (بخرما) دست شما درد نکنه و مرسی و... درست و به جا استفاده میکنه وتا چیزی میخوره میگه دست شما درد نکنه و ظرف خودش رو میبره تو آشپزخونه میزاره!
تعطیلات هفته گذشته که بابایی اومده بود ساری با یکی از دوستام برنامه ریختیم و رفتیم دریا آنیسا کلی لب ساحل واسمون رقصید بعد رفتیم پردیس و آنیسا کلی سر سره بازی کرد و آخر سر هم وقتی برای شام رفتیم رستوران دیدیم تعطیل شده!هر رستورانی که میرفتیم تعطیل بود و ما موندیم و شکم گرسنه!خلاصه کلی خندیدیم وبالاخره یه فست فود پیدا کردیم که البته چون میخواست ببنده ما غذامون رو گرفتیم و رفتیم لب رودخونه خوردیم!خیلی خوش گذشت و حسابی خندیدیم!
بعد از اتمام امتحاناتم با آنیسا میرفتیم بیرون به خاطر انتخابات فضا خیلی شاد بود وآنیسا مدام دوست داشت برقصه! یه خانمه هم که خیلی از آنیسا خوشش اومده بود بهم پیشنهاد داد که عکس آنیسا رو برای مجله بفرستم و مطمعا بود که عکسش رو رو جلد میزنند و کلی اصرار کرد و راستش منم از پیشنهادش بدم نیومد و شاید در اولین فرصت یه عکس از آنی برای مجله بفرستم!
این روزها که به تولد آنیسا نزدیک میشیم خیلی یاد گذشته می افتم و عکس های بارداریم رو نگاه میکنم و لذت میبرم از اون قیافه توپولم!در اولین فرصت توی یه پست رمز دار عکس ها رو میزارم!
برای تولد آنیسا هم برنامه خاصی ندارم چون هنوز خونمون رو تحویل نگرفتیم و تو شرایطی هم نیستیم که بتونیم یه تولد بزرگ و خوب بگزار کنیم و ترجیح میدم امسال تولد خانوادگی با یه کیک و شام باشه و تشریفات خاصی نداشته باشیم ایشالا سال دیگه تو خونه خودمون جبران می کنیم