25 ماهگی و از پوشک گرفتن نازدونه
دختر خوشگلم رو دارم از پوشک میگیریم و تو این هوای گرم نصف روزمون رو توی توالت میگذروندیم !البته 3 روز اول خیلی سخت بود هر وقت جیش داشت میگفت مامان جیش دارم اما نمیکرد و مدتها خودشو نگه میداشت سعی میکرد که تو خونه خراب کاری نکنه اما گاهی دیگه نمیتونست کنترل کنه و تا به دستشویی برسیم میزد!این بود که دوبار رو تن من و دو سه بارم خونه رو کثیف کرد!هر وقتم که تو گارشو جیش میکرد همه رو صدا میزد بیان ببینن ما هم کلی تشویقش میکردیم وبهش جایزه میدادیم !حتی گاهی بهم میگه اگه جیش کنم آقاجون بستنی میخره؟بابا اسباب بازی میخره ؟این سخت ترین پروسه ای بود که تا حالا با آنیسا داشتم با اینکه از قبل کمی آمادش کرده بودم و گهگاهی بازش میزاشتم و حتی نی نی اش هم صندلی توالت داشت و هروقت جیش داشت آنی میبردش دسشویی ! (این بود که یه خورده آمادگی داشت و خیلی زود به نتیجه رسیدیم) اما بازم کثیف کاری و خستگی زیادی داره و حسابی آدم رو کلافه میکنه!خدا رو شکر توی این یه هفته ای که گذشت خوب یاد گرفت و حتی تو خواب هم جیش نمیزنه و اگه دستشویی داشته باشه صدام میکنه میبرمش توالت اما هنوز مونده که حسابی بهش اطمینان کنم و هر دقیقه یاد آور نشم که آنی جیش داری یا نه؟!هنوزم هم جرعت نکردم بدون پوشک بیرون ببرمش یعنی کلا یه بار تو این مدت بیرون بردیمش که پوشک کردمش اما توش جیش نکرد و آخرا همش میگفت مامان جیش دارم!این پروسه هنوز به اتمام نرسیده اما دختری داره خوب باهامون راه میاد خیلی خوب همه چیزو میفهمه و درک میکنه!فکر کنم تا قبل از اینکه بریم خونه جدید کاملا یاد میگیره و خونه ما در امان میمونه11
بابا واسش یه خونه چادری هدیه گرفته که خیلی دوستش داره چون این روزها حسابی داره مامان بازی میکنه و از این بازیها خوشش میاد گاهی من میشم نی نی و اون مامان من !روسری میزاره و میگه چی بخرم منم کلی خوراکی سفارش میدم و اون میره از سوپر برام میخره!تازه بهم میگه مامان خانم باش!آفرین گلم......شیطونی نکنن!.....ای کلک!
هرچیزی که واسش میخریم میپرسه کی خریده و بعدش کلی تشکر میکنه!
عاشق اینکه مدام ازش تعریف کنی و قربون صدقش بری خودشم کلی مامانش و ناز میکنه و میگه فدات بشم الهی و تندی هم میگه خدا نکنه عزیزم!
جمله بندیش یهو خیلی پیشرفت کرده اما اول کلمات مکث زیاد داره فکر کنم به خاطر رشد یکباره زبان بوده اما اولش خیلی نگران شده بودم!جملات رو گاهی پس و پیش میگه مثلا یه روز اومده میگه مامان تنها بشی......اگر برم! این یه تهدید بود که فکر کنم یه بار از یه جا شنیده بوده1
هروقت از چیزی متعجب میشه میگه:اوووووووووو گاد!
هروقتیم که از کسی عصبانی بشه میگه:بَشه بد !
امکان نداره از جلوی پای من یا مامان جون و یا کلا بزرگترهایی که میشناسه رد بشه و نگه ببخشید ببخشید!
این روزها کمی از دست خودم شاکیم !کلی درگیر مسعله خونه و جابه جایی هستیم وخیلی کم حوصله شدم زود خسته میشم و حس میکنم واسه بچه ام کم میزارم!امیدوارم زودتر بریم تو خونه خودمون و آرامش بگیرم
خلاصه این که آنیسا خانم ما داره کاملا مستقل و خانم میشه البته یه خانم شیطون و بازیگوش که دیگه تقریبا خواب بعد از ظهرشم کنسل شده و حسابی آدم و درگیر خودش میکنه تا حدی که آرزو میکنم هرچه زودتر شب بشه و بخوابه !اما همین که میخوابه تمام کارا و شیرین زبونیای روزش رو به خاطر میارم و بی نهاااااااااااایت دلتنگ میشم!
(خیلی دوست دارم عروسک شیرینم) 1
خوشگلم کاملا یاد گرفته این رنگ چین ها رو هماهنگ بچیه1