آبان ماه به روایت تصویر
بالاخره اینترنت خونه ما وصل شد و ما اومدیم!
اول از همه 8 آبان دختر خانمی ما 28 ماهه شد !براش کلی کتاب و دفتر هدیه خریدیم که از همه بیشتر کتاب های برچسب دار رو دوست داره !راستش کتاب خوبیه و ما رو هم سر گرم میکنه!یه کتاب 'کار باقیچی من 'هم بود که آنیسا خیلی دوست داشت و باهم از روش کاردستی درست میکردیم از تو همین کاردستی هاش بود که با چراغ راهنمایی آشنا شد و وقتی تو خیابون نشونش دادم و براش توضیح دادم کلی ذوق کرد و حالا دیگه مدام دنبال چراغ راهنمایی میگرده و وقتی هم چراغ سبز میشه کلی ذوق میکنه عروسک مامان 12 آبان هشتمین سالگرد ازدواج من و علی بود .واقعا باورم نمیشه هشت سال گذشت!شب قبلش کلی خاطرات و مرور کردیم و هشت سال آیند رو تصور میکریم ! یادش بخیر سال اول تمام ماهگردهای ازدواجمون رو جشن گرفتیم !امسال علی سالگرد عروسیمون هم یه هدیه زیبا بهم داد !گوشواره love!علیرضا مثل همیشه سلیقه اش فوق العاده هست!ممنونم عشقم
هفدهم آبان همراه علیرضا راهی تهران شدیم و تصمیم گرفتیم کل هفته رو اونجا باشیم!ار آنیسا خانم بگم که فوق العاده دختر خوبی بود و کل راه رفت و همچنین برگشت رو تو صندلی خودش نشست و پلنگ صورتی میدید و خوراکی میخورد و میخوابید! با دوستان و همکارای باباش حسابی جور شده بود و تقریبا همه روز رو باهم بیرون میرفتیم !خونه ای هم که علی اینا توش ساکن هستند دو تا کوچه از خونه خودمون تو تهران بالا تر هست و این بود که حسابی اطراف رو میشناختم و روزا با آنیسا میرفتیم خرید !هنوزم باورم نمیشه که خونه زندگیم منتقل شده ساری!شاید واسه اینه که کارای همسری طول میکشه تا درست بشه و اینه که فقط 3 روز از هفته رو پیش ما هست و ما همچنان به تهران متصلیم!
یه روز که رفته بودیم سرزمین عجایب...
البته دوربینمون شارژ نداشت و با گوشی عکس گرفتیم اینه که...
اگه تونستین بفهمین ما کجاییم!
اینجا تو مرکز خرید عموحسین آنیسا رو تو پاساژدور میدادو صدای آنیسا و خندهاش بود که از همه جا شنیده میشد!
یه شب تو فرحزاد
هفته خوبی بود و تونستیم کل هفته رو کنار هم باشیم و حسابی بهمون خوش گذشت!