آنیساآنیسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره

برای آنیسای عزیزمان

روزهایی که گذشت....

1391/11/14 22:22
نویسنده : مامان
2,800 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره امتحانات ترم دانشگاه تموم شد و با وجود اینکه گاهی اصلا نمیرسیدم یک دور هم کتاب ها رو بخونم همه ی درس ها رو قبول شدم و نمراتم هم بد نبود!تو این مدت حسابی به مامان جون زحمت دادیم و مثل همیشه همه ی زحمت ها به دوش مامان مهربونم بود که واقعا وجودش برای ما نعمت بزرگیه و ما بی نهاییییییییییییییییت دوستش داریم و همیشه سپاسگذارشیم

آنیسای خوشگل ما هم که حسابی بهش خوش میگذشت و روزی دوبار با مامان میرفت دَدَ و آخر شب هم که آقاجون میومد و با ماشین می رفتند دور میزدند.فامیل ها هم که مثل همیشه با کلی خوراکی و هدیه میومدند دیدن آنیسا و آنی کوچولوی ما حسابی همه رو به بازی میگرفت و شیرین کاری میکرد

دختر خوشگلم دیگه یاد گرفته به جای سلوم بگه سَنام و صبحها که از خواب پا میشد بدو بدو از اتاق میومد بیرون و به همه میگفت سنام!  

غذا خوردن از دست داییش رو خیلی دوست داره و عااااااااااااااشق املت هایی که داییش درست میکنه و با دست خودش بهش میده هست و اکثر روزها با داییش مینشست و عصرونه املت میخورد! 

یه روز رفتیم آرایشگاه که یه خورده موهای دختری رو مرتب کنیم وااااااااااااااای که شهر و خبر دار کرد و انقدر گریه کرد که من منصرف شدم و تصمیم گرفتم خودم موهاش رو کوتاه کنم و از اونجایی که اصلا باهامون هم کاری نکرد یه سمت موهاش زیادی کوتاه شد و این شد غصه ی این روزهای من ! 

روز عید مبعث رو هم رفتیم سالار دره ولی به خاطره اینکه هوا بارونی و سرد بود نتونستیم زیاد عکس بندازیم و اون منظره زیبا رو از دست دادیم!شب هم عروسی دعوت بودیم و قرتی خانم کلی نی نای نی نای کرد حتی موقع رقص تانگو عروس و داماد هم که سن خالی بود فقط باید عروس و دوماد تنها میرقصیدند نتونستیم نگهش داریم و رفته بود وسط میرقصید و تازه به باباش اصرار هم میکرد که بیا و با من برقص! 

انیسا 

 انیسا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (28)

مامان آیسا
14 بهمن 91 22:57
سلام
عزیزم من آنیسارو خیلی دوست دارم و شما رو لینک کردم..بیشتر وقت ها به شما سر میزدم و منتظرتون بودم.دوستون دارم


مرسی عزیزم شما لطف داری شما هم با افنخارلینک شدید

مامان بابای الیسا
14 بهمن 91 23:16
وای چه خوب عزیزم که امتحاناتتو بخوبی تموم کردی دست مامان مهربونتم درد نکنه به این دخملی ما که حسابی خوش گذشته امیدوارم همیشه شادو سلامت کنار همدیگه باشید


مرسی عزیزم من هم برای شما و الیسای نازم آرزوی سلامتی و شادی دارم ببوس دختر نازتو
مامان حمید کوچولو
14 بهمن 91 23:53
آنیساخانم سنام خوبی. بلاخره مامانی سرش خلوت شد.
امیدوارم همیشه به آنیساجون خوش بگذره


سنام خاله جون ما تازه برگشتیم خونه و فرصت کردیم آپ کنیم به زودی هم میام و به شما و حمید کوچولو سر میزنیم
بهاره مامان ونداد
15 بهمن 91 0:46
کلی حال کردی این چند وقت اره خاله وندادهم عاشق اینه که با داییش شیر وبسکوییت بخوره خونه خودمون دریغ از یه قطره شیر


چه بامزه پس ونداد جون هم مثل آنیساعاشق داییشه
مهسا مامی کیارش
15 بهمن 91 1:17
جوجه کوچولو بالاخره اومدی منتظرت بودم فرشته کوچولوی دوست داشتنی. به به حسابی بهت خوش گذشته عزیزم مامان آنیسا جون امیدوارم با نمره های خوب این ترم رو گذرونده باشی عزیزم. و همیشه آنیسا جون همراه مامان و باباش تو خوشی و عروسی باشن.

مرسی مهسا جون برای شما هم همین آرزو رو دارم
آناهیتا مامانیه آرمیتا
15 بهمن 91 1:41
خوشحالم که امتحاناروباموفقیت پاس کردی عزیزم
الهی چقدراین نی نی هاداییاشونودوست دارن.ماشالا خیلی بزرگ شدی آنیساگلی این چندوقت که ندیدم عکساتو
ممنون دوستم که خبرم کردی بابت کلاسها خیلی دلم میخوادآرمیتاروثبت نام کنم امابه مادوره ماسمت شرق هستیم البته سختم نیست که بیام این مسافت روتنهایی توی ماشین نمیمونه صبرش تایه مسافتی بیشترنیست اینه که دودلم میکنه ..


بله عزیزم درک میکنم واقعا برات سخت میشه رفت وآمدانشالا یه وقت دیگه که دختری هم بزرگ تر بشه.ببوس آنا جون عسلی خوشگلمو
مامان محمد معین
15 بهمن 91 2:53
نازی عزیزم
خیلی دختر خوبی بودی که مامانی رو اذیت نکردی و گذاشتی به امتحاناتش برسه


اذیت که نه اما وابستگی زیادی نشون میده مثلا اصلا دوست نداره برم تو اتاق درس بخونم و...
محمد حسین( مخترع کوچک)
15 بهمن 91 3:44
به به سلام دوست جونم... حسابی پش مامانی بهت خوش گذشته ها...
اپم...بدو بیا منتظرتم...


www.pesaregolebaba.niniweblog.com


چشم عزیزم زودی میام
مامان آوین
15 بهمن 91 9:30
آفرین مامان درسخون و خدا رو شکر که بالاخره تمام شد، می دونم که با نی نی درسخوندن خیلی سخته!
دختر خوشگل رو هم کلی از طرف من ببوس که دلم خیلی براش تنگ شده


چشم عزیزم ما هم دلمون برای شما و آوین کوچولوتنگ شده!ببوس وروجک شیرین زبون رو
مامان نوژاجوني
15 بهمن 91 9:32
عزيزم چقدر بزرگ شدي وناناز.ماماني خسته نباشي وخوشحالم ك بالاخره امتحاناتت تموم شد


مرسی عزیزم

سارا مامان آرام
15 بهمن 91 11:13
دوست نازنینم بهت تبریک میگم پایان امتحانات و موفقیتت رو
من فدای این دختر شیرین و دوست داشتنی بشم

مرسی عزیزم خدا نکنه
مامان فتانه
15 بهمن 91 12:17
سلام پس بالاخره اومدی و پست جدید گذاشتی...ولی همچین پربار هم نبود بعد این همه مدت


تو این مدت که حسابی سرم شلوغ بود و وقت عکس انداختن نداشتم پیشرفتهای دختری هم که تو کلمات جدید بود که تقریبا همه چیزو یاد گرفته و سریع تکرار میکنه و ودیگه نمیشه همه رو اینجا نوشت!این پست رو هم واسه دوستانی که منتظرمون بودند و خصوصی و غیر خصوصی کامنت میزاشتند و منتظرمون بودند خلاصه کردم و با عکس هایی که داشتم آپ کردم تا بعد...
مامان فتانه
15 بهمن 91 12:18
افرین به این دخملی گل
مامان آرنیکا
15 بهمن 91 14:50
سلام چه خوب که اومدی کلی دلم برات تنگ شده بود عروسک


مرسی خاله جون
مامان فتانه
15 بهمن 91 17:32
خصوصی داری
قشنگ بود خوبه جز من کسی رو نداری که تا عمق فاجعه درکت کنه نه! در کل قشنگ بود خوشمان آمد!

ودیعه
16 بهمن 91 2:24
سلام عزیزم روز به روز نازتر میشه این دخملی ببوس روی ماهشو از طرف من


سلام عزیزم مرسی خانمی
لاله مامان آندیا
16 بهمن 91 8:55
خوب خدا رو شکر امتحانات تموم شد.موهای خانمی هم زود در میاد غصه نخور. خانم کوچولوی رقاص رو هم ببوس.


چشم عزیزم شما هم آندیا کوچولو رو ببوس من کلا آدم حساسیم در هر صورت خدا کنه زودتر موهاش درآد که اینقدر حرص نخورم !
مامان حمید کوچولو
16 بهمن 91 15:00
خاله جون ما هم آپیم


چه خوب حتما سر میزنم عزیزم
فهیمه مامان سینا
16 بهمن 91 15:25
خسته امتحانات نباشی
عجب وروجکی بوده پس تو عروسیحسابی خوش گذرونده...


مرسی آره عزیزم تا تونسته رقصیده و قر داده!
مامان سانلی
16 بهمن 91 16:49
سلام مامانی عزیز.
شرمنده بخاطر تاخیرم. یکمی سرم شلوغ بود.
دخترتون به سفیدی برف و به شیرینیه عسله. خدا براتون حفظش کنه.
خوشحال میشم از دوستی با شما...
لینکتون کردم دوست گلم.

مرسی خانمی ما هم خوشحالیم از آشناییتون
سمانه مامان ستایش
17 بهمن 91 3:27
خوشحالم امتحان هات تموم شدن و از نتیجه شون راضی هستیوااای خیلی باحال بود که آنیساجون از رقص غافل نمیشدهببوسش دخمل نانازو


مرسی عزیزم آره دخترم خیلی رقاصه خاله
مامان فتانه
17 بهمن 91 11:39
میدونستم وقتی این متن و برات بفرستم فقط تویی که تا عمق ماجرا رو میفهمه...چند وقتیه که خیلی درگیرم...از وقتی که اون روز پیش هم نگوهامونو بازگو کردیم


هه هه هه حوصله داریاااااااااا بی خیال شو!
مامان آرینا
17 بهمن 91 14:05
واییی خدا ابن دخمل خوش تیپو ببین. انشاله همیشه به شادی و تفریح باشی عزیزم.


مرسی عزیزم
مرجان مامان آران
17 بهمن 91 15:08
اخیییییییی عزیز قرتی خانوممممممممم
شاد باشید همیشه


واقعا قرتی خانمه!مرسی عزیزم همچنین شما
دایی امیر
17 بهمن 91 17:20
کوچولوی خوشگل ما همه عاشقتیم


مرسی دایی جون
خاله ی آریسا
13 اسفند 91 12:16
سلام. آنیسای شما خیلی نازه. خدا حفظش کنه. خیلی شیطون و با نمکه.
تق تق زدم به تخته
راستی به وب آریسای ما هم سر بزنید خوشحال میشیم


مرسی عزیزم نظر لطفته حتما میام پیش آریسا جون
فرناز مادر آتیلا
14 مرداد 92 20:13
چه دختر نازی................


لطف داری عزیزم مرسی
سولماز
1 اسفند 92 22:35
سلام وب ودختر بی نظیری دارید خدا حافظش باشه منهم سه قلو دارم سر بزنی خوشحال می شم
مامان
پاسخ
ای جوووووووووونم سه قلو!حتما عزیزم