این روزهای ما
از یک ماه و سه هفتگی شروع کردی به خندیدن، در آوردن صداهای موزون و جیغ زدن. توجهت به محیط بیشتر شده بود. دو ماه یک هفته شدی عزیزم. رفته بودیم پاساژ، نقل پاساژ شده بودی وقتی برگشتیم خواب بودی گذاشتیمت توی تابت فردا صبح شده، مامان می خواد ببره تورو حموم. چند روزی که فهمیدی دست داری!!! و همش میزاریشون تو دهنت. خیلی دستات رو دوست داری ولی نه بیشتر از شیر!!! شیر یه چیز دیگست برات، باهاش میری هپروت. تازه از حموم در اومدی و مامان لباس تنت کرده اینجا هم در حال دلبری از مامان هستی با اون موهای فشنت اینجا هم مامان حس عکاسیش گل کرده و ازت...