آنیساآنیسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 21 روز سن داره

برای آنیسای عزیزمان

اَمان از دست تو...

این روز ها همچنان در گیر غذا خوردن آنیسا هستم به روشهای مختلف میخوام گولش بزنم که غذاشو کامل بخوره اما حالا دیگه نتنها گول نمی خوره بلکه یه تیکه از غذاشو میگیره میده دهن من و میگه به به و با دهنش صدا در میاره و تا من نخورم قانع نمیشه واینطوریکه قضیه برعکس میشه!!!!!!!!!!!!  دیروز که برده بودمش بیرون دورش بدم یه سرم به فروشگاه کتاب زدیم چند تا کتاب و بَن بِن بُن گرفتیم .از نظر آموزشی چیز خوبی بود و هر کارتی رو که به آنیسا نشون میدادم و اسمش رو میگفتم سریع تکرار میکرد  مثلا میگفتم آنیسا گل و اون میدوید میومد گل رو میگرفت و خیلی بامزه میگفت دول....ولی خوب جنس کارتها از مقوای روغنیه و زود میشکنه و خراب میشه شاید مناسب این سن نباشه و چ...
2 مرداد 1391

بازی بازی بازی

بالاخره امتحانات مامانی تموم شد و ما جمعه ای با بابایی برگشتیم تهران اما از اونجایی که تو این مدت آنیسا شدیدا دردری شده عادت کرده هر روز بره پارک منم هر روز می برمش پارک یک شنبه هم باهم رفتیم هایپر استار و آنیسا رو بردیم سرزمین عجایب با اینکه یه خرده براش زود بود اما محیط شادی بود و کلی لذت برد منم تونستم از فروشگاه بیسکوییت Leibniz رو که خیلی وقته دنبالشم بخرم آخه تو یکی از این وب ها خوندم که این بیسکوییت آلمانیه و کلی اهن و.... داره دوشنبه هم رفتیم بوستان آنیسا کلی تو قصر بادی بازی کرد واینجا اسباب بازیهاش به سن انیسا نزدیک تر بود کلا راضی بودم و تصمیم گرفتم هفته ای یکی دو بار آنیسا رو ببرم هرچند آنی رو تو کارگاه مادر و کودک ثبت نام کردم...
31 تير 1391

عصر جمعه و ملوسکم

دخترک طبق معمول هر روز باید بره پارک نه اینکه بره تاب  سرسره بازی !فقط میخواد از خونه بره بیرون و هرجا که پله دید هزار بار بره بالا بیاد پایین آخرش هم نتنها خسته نمیشه بلکه با گریه و زاری باید ببریمش !گناهی بابایی امروز بیش از ده بار با تو از پله ها بالا پایین رفت شب هم رفتیم بوستان کنجکاویت به حدی رسیده که هرچی دیدی بی چون و چرا میخواستی ولی با همه این اذیتهات خییییییییییییییییییییییییییلی می خوامت ملوسکم     ...
30 تير 1391

فرهنگ لغت آنیسایی 1

فرهنگ لغت آنیسایی در یک سالگی دایی            = دایی لوقی            =روقی(مامان جون) ناری             =نازی دالی            =دالی ندون            =نکن مامان           =مامان بابا              =بابا این دو مورد اخر رو هر وقت ازت میخوایم میگی و انقدر ناز تلفظ میکنی که دلم میخواد یه لقمه چربت کنم!    ...
24 تير 1391

جشن تولد یک سالگی

عکس آنیسا خانوم با لباس و تم تولد که عدد یک و ستاره طلایی بود          ابتدا از مهمانها با آبمیوه و شیرینی که مناسب با تم تولدش بود پذیرایی شد و بعد با میوه و خوراکی     و بعد از کلی نی نای نی نای ما و آنیسا جون شام سرو شد.             و کیک آنیسا خانوم        و هدیه ما برای جشن یک سالگی دخترمون یه گردنبند زیبا بود. مامان جون هم زحمت کشید و یه سکه به آنیسا جون هدیه داد از همین جا از مامان جونم که کلی واسه تولد انیسا زحمت کشید ودوستای گلمون که ما رو همراهی کردند تشکر...
10 تير 1391

یک سالگیت مبارک

دختر نازنینم ! آن روز که محبتت را در جانم حس کردم بهترین روزهای عمرم بود. روزی که حضورت را در جانم و رشد و بزرگتر شدنت را در وجودم و روز تولدت و روزی که قدم برداشتی و اولین کلمات را به زبان آوردی و همه ی وقتهایم با تو بهترین زمان عمرم خواهد بود عزیز تر از جانم یک سالگیت مبارک بهترین ها را برایت آرزو دارم نازنینم                                                                                               ...
8 تير 1391

اولین قدمهای مستقل

سلام!  آنیسا جونم اولین قدمهای زندگیش رو تو 11 ماه و 7روزگی برداشت وکلی ما رو خوشحال کرد وای که چه لحظه قشنگیه وقتی میبینی عزیز دردونت به تنهایی باقدمهای لرزان ولی مصمم داره راه میره و لبخند میزنه عزیز  دلم این روزها مثل یه طوطی هرچی که میگی تکرار میکنه وقتیهم صداش میکنم آنیسا میگه :بَیه میگم یک میگه: دو هروقت هم میخواد جلب توجه کنه صورتش رو جلو میاره و میگه دالی... گاهی هم بالشتش رو میزاره رو پاش و خودش رو تکون میده و میگه لا لالا عاشق تاب و سر سرهِ وقتی هم سوار تاب میشه بلند بلند میخونه تاتا تاتا خیلی با احساس شده وبوسیدن رو هم یاد گرفته تند تند همه رو میبوسه وقتی هم که گوشی مامان جون رو باز میکنه و عکس خودش رو رو ص...
25 خرداد 1391

پدر روزت مبارک

همسر عزیزم امسال اولین سالیه که پدر بودی و من خوشحالم که دخترم پدر بینظیری چون تو داره امیدوارم دستان حمایتگرت همیشه پشتیبان من و دختر گلمان باشد و این روز بزرگ رو از طرف آنیسای عزیزمان بهت تبریک میگم همسر عزیزم! زیبایی عشق پاکی صداقت اوج مهربانی و نهایت آرامش همه در کنار تو برایم معنی پیدا کرده است. روزت مبارک      ...
15 خرداد 1391