آنیساآنیسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره

برای آنیسای عزیزمان

این روزها...

با آغاز سال 91 انی عزیزم سینه خیز رفتن رو شروع کرد ولی همچنان علاقه شدیدی به راه رفتن داره و از هر چیزی کمک میگیره تا بتونه وایسه و راه بره و اصلا رو زمین بند نمیشه وقتی هم که دستهای کوچولوش رو میگیریم و راه میبریم کلی ذوق میکنه  عاشق رقصیدنه و فقط کافی بگی نی نای نی نای تا دخترم هرچی قر داره بتکونه ...
5 فروردين 1391

ماجرای جاروبرقی

نفس مامان این روزها غذا خوردنت هم داستانی شده! بر خلاف نی نی های دیگه، شما نه تنها از جارو برقی نمی ترسی، بلکه چنان محو تماشای جارو برقی میشی که انگار جذاب ترین مخلوق خدا رو دیدی. ما هم از این فرصت استفاده میکنیم و وقتی که غذا نمیخوری (اکثرا تخم مرغ) به مامان جون میگیم جارو برقی رو روشن کنه اونوقت چنان محو تماشا میشی که تمام غذاتو بی چون و چرا می خوری! راستی چند وقت پیش برده بودمت آتلیه خدا میدونه چه بلایی به سرمان آوردی! هفته پیش رفتم برای انتخاب عکسها با اینکه اون روز کلی آتیش سوزوندی و اونطور که می خواستم نتونستیم ازت عکس بگیریم ولی عکسهات بهتر از تصورم شده بود حتی خانم عکاس هم انتظار نداشت از اون همه عکس 4 تاش خوب دربیاد خلاص...
20 اسفند 1390

یک روز آفتابی

امروز بعد از هفته ها برف و سرما بالاخره هوا آفتابی شد و تونستیم آنیسا خانوم رو به گردش و تفریح ببریم. آنیسا رو گرفتیم و همراه پدر گرامیش رفتیم پارک سر  کوچمون به اصطلاح کمی پیاده روی کرده باشیم. آنیسا هم  که حسابی ذوق زده شده بود با تعجب به همه جا نگاه می کرد. تو پارک هم بغل من و بابا تاب و سرسره بازی کرد.  موقع برگشت هم یک آقای مسن که از شما خوشش اومده بود کتاب بهت هدیه داد. اینم عکسای این روز آفتابی:         وقتی اومدیم خونه و خواستیم بهت غذا بدیم همش تلاش می کردی که خودت بخوری. ما هم تصمیم گرفتیم امروز شما رو به حال خودتون بزاریم. و یه حالی بهتون داده باشیم....
20 بهمن 1390

فرشته کوچولوی ما

عشق کوچولوی من، این روزها می تونی لبه تختت رو بگیری و به حالت نیمه ایستاده وایسی و از بالای تخت پایین رو نگاه کنی چند روزی هست که گوشات رو کشف کردی و هی بهشون دست می زنی و بعد متوجه گوشواره هات می شی و باهاشون بازی می کنی روزها هم وقتی محبتت گل می کنه، صورتت رو محکم می چسبونی به صورت مامانی، نمیدونم شاید بخوای مامانت رو بوس بدی چند روز پیش وقتی بابا از سر کار اومد، هی خودت رو براش لوس می کردی و سرتو میذاشتی رو سینش و بعد چند دقیقه دوباره بابا رو نگاه می کردی و باز سرت رو میذاشتی رو سینش و بغلش می کردی. الهی مامان قربون دل مهربونت بشه. دیروز صبح آقاجون اومده بود دیدنت. با این که یک ماهی میشه ندیدیش ولی اصلا غریبی نکردی و طور...
12 بهمن 1390

7ماهگیت مبارک

زیبای زندگیم امروز 8-11-90، هفت ماه از زندگی در کنار تو می گذره و ثانیه به ثانیه آن برایم با ارزش بوده و هست. دختر نازم اگه بدونی مامانی چقدر خوشحاله که تو رو در کنار خودش داره و اصلا متوجه نمیشه که روزها چطور داره می گذره. دخترکم روز به روز بزرگتر می شه و ما رو بیشتر به خودش وابسته می کنه. مامانی خیــــــــــــــــــــــــــــــــــلی دوســـــــتـــــت دارم      ای تماشایی ترین مخلوق خاکی در زمین آسمانی می شوم وقتی نگاهت می کنم ...
8 بهمن 1390

دختر کو ندارد نشان از پدر

  مامان روزها جات رو جلوی تلویزیون توی حال می ذاره تا تو "انیشتین کوچولو" نگاه کنی و به بازیهای مورد علاقت بپردازی (خوردن هر چی پیشت هست) و مامان به کاراش تو آشپز خونه برسه.   داری تلاش می کنی تا خرست رو بگیری   این روزها سعی داری چهار دست و پا بری و خیلی هم تلاش می کنی، اکثر مواقع هم با صورت نقش زمین میشی اگر ما به افتادنت واکنش نشون بدیم جیغت میره هوا ولی اگه به روی خودمون نیاریم باز هم به تلاشت ادامه میدی   از پنج ماه و بیست روزگی خودت بدون کمک می تونی بشینی   اگه دستات رو بگیریم، شما هم گامهای کوچولو بر می داری و راه میای. گاهی اوقات هم قدمهای ضربدری بر میداری مثل مدلها ...
2 بهمن 1390

عشق کوچولوی مامان

دخترم الان فرنی با حریره بادم،  سرلاک و سوپ می خوری. تا حالا صندلی غذات به شکل تاب بود. از شش ماهگی از تاب به صندلی غذا تغییرش دادیم (صندلی غذات دو حالته هست - تاب - صندلی غذا) . وقتی برای اولین بار گذاشتیمت توش کلی ذوق کردی و هی "هو هو" می گفتی و این طرف اون طرف رو نگاه می کردی.   چند روز پیش رفتیم مرکز خرید و برای دخترم یک سری اسباب بازی های هوشی خریدیم. وقتی اومدیم خونه و اسباب بازی ها رو بهت نشون دادیم شوقت برای گرفتنشون آنقدر زیاد بود که نمدونستی کدوم رو برداری، ولی مامانی، از همه بیشتر عروسکهای انگشتی رو دوست داری. وقتی بابایی با عروسکهای انگشتی باهات بازی می کرد، شما از خنده ریسه می رفتی و تند تند عروسکها رو از دست ب...
2 بهمن 1390